نماد« symbol» ریشه ی یونانی و به معنای « به هم پیوستن » می باشد که در تمام زبان های اروپایی، وصل و پیوند را تداعی می کند. در یونان باستان معناهای دیگری منجمله نما، علامت، نشانه و مظهر هم داشته است.
روانکاو بزرگ سوئیسی « کارل گوستاو یونگ » اشاره می کند که:« انسان موجود نماد ساز است». انسانها همواره از اعصار کهن و دوران غار نشینی برای رفع نیازهای اولیه ی خود و همچنین نیاز به تعامل، ارتباط بیشتر و بهتر و به منظور القاء پیام های مورد نظر خود، ناگزیر به استفاده از زبانی نمادین بوده اند. شکل، ساختار و معانی نمادها به مرور با گسترش زندگی شهرنشینی و پیچیده شدن جوامع و نظام مند شدن آن به بخش های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و... با تغییر و تحولات عدیده ای روبه رو گشته است. بنابراین می توان گفت که « نیاز» به ارتباط برای بیان خواسته های فردی و گروهی ، مهمترین عامل در خلق نمادها می باشد.
بعنوان مثال پوشیدن پوستین خرس در روزگاران کهن، تنها برای جلوگیری از سرما نبوده است، بلکه آرزوی دست یابی به نیرو و قدرت بیشتر و تسلط بر خرس هم بوده است. یا در میان وایکینگ ها، شاخ گاو مظهر توانایی و قدرتی فراتر از نیروی انسانی بوده و به همین خاطر از شاخ گاو در ساخت کلاه خودهای خود بهره می بردند.
آقای احمد کعبی فلاحیه در مقاله ی« جایگاه نماد در کاریکاتور » اشاره می کنند که:
« سمبل در واقع نشانه ای است که القاء کننده یک پدیده از پیش مشخص شده است. یعنی پدیده های نامشخص و نامعلوم نمی توانند نماد بپذیرند.» و همچنین « یک پدیده به سبب تکرار شدن با صراحت کامل خود را به ما می نمایاند. در این حالت یک تمایل ناخودآگاه ما را بر آن می دارد که آن را با بارزترین صفتی که در خود دارد مورد خطاب قرار دهیم.»
زندگی پیچیده ی انسان امروزی نیز مملو از نمادها و نشانه های متنوع، متعدد و مختلف در تمامی بخش ها ا زجمله شیوه غذا خوردن، لباس پوشیدن، مراسمات عزاداری و عروسی، آیین های دینی و مذهبی، قوانین شهروندی، ادبیات ، هنر،اسامی افراد ، فرهنگ ها و قومیت ها، راهنمایی و رانندگی، علوم نظامی، معماری و.....شده است که باعث شده علوم مختلف بخشی موسوم به نماد شناسی داشته باشند. بنابراین ضرورت پرداختن و شناسائی نمادهای مختلف و مطالعه ی علم نماد و نماد شناسی صرفا به هنرمندان کارتونیست محدود نمی شود بلکه سایر عرصه های هنری نیز به آن نیازمندند.
نمادها محصول تکرار هستند.
نمادها زمانی متولد می شوند یا خلق می شوند که یک ویژگی یا صفتی بارز در وجود شی یا فرد و یا اتفاق دیده شود و شناخته شود، در آن صورت هنرمندان و.. مبادرت به خلق نماد می کنند تا بیان کننده ی آن ویژگی یا صفت باشند. مثلا در میان حیوانات « کرکس » چون همیشه و در همه جا در میان لاشه ها و مرداردیده شده اند و از تعفن و گندیده شدن آن و کمک به محیط زیست جلو گیری می کند، به همین خاطر« کرکس » در دنیای هنر و ادبیات، فیلم و انیمیشن و... نمادی از مرگ و شومی قلمداد کرده اند.
شاید بی اغراق نباشد که انتخاب نمادین اسم ها، راهی برای دست یافتن به آنچه که نداریم و دور نگه داشتنمان از موضع ضعف و دستیابی به نیروی بهتر یا قدرتی برتر باشد. « اسد » نام رئیس جمهور سوریه به معنی « شیر » می باشد. « فهد » به معنی پلنگ نام شاهزاده عربستان است. بیشتر اسامی روسای قبایل بومی و محلی را حیواناتی مثل کرگدن ، گرگ، عقاب و...تشکیل می دهد. همچنین یاداوری می شود که نماد ها، بیشتر صفات و ویژگی های خوب یا بد را بیان می کنند.
در رنگ ها هم با نمادها سروکار داریم. « سیاه » نشانه ی سوگواری « قرمز» نشانه « خطر و تهدید»، « سبز » نشانه رویش و زندگی می باشد. در رفتارهای روزمره هم به کرات با چنین حالات و مفاهیم و معانی روبه رو بوده ایم. « مشت – خشونت »، « سینه زدن- عزاداری » و...نمونه های هستند که در فرهنگ ها و قومیت های مختلف نیز شناخته شده و قابل ترجمه می باشد.در ادبیات جهان و در فرهنگ جهانی « روباه » نماد مکر و حیله گری، « شیر » نماد شجاعت، « جغد » نماد شومی و ویرانی است.
هنر کاریکاتور نیز برای انتقال بهتر و موثرتر مفاهیم و معانی مختلف ناگزیر به استفاده از نمادها و نشانه ها است تا بتواند محتوای عالی مورد نظر خود را به مخاطب انتقال دهد. لذا مهم است که هنرمند کارتونیست با جایگاه و کاربردهای متعدد نمادها آشنایی داشته باشد. در غیر اینصورت فرایند انتقال مفهوم به درستی اتفاق نخواهد افتاد و مخاطب را با ابهام روبه رو خواهیم ساخت. همچنین مخاطب نیز برای درک بهتر و خوانش صحیح تر و دقیق تر آثر هنری ناگزیر به مطالعه و شناخت اهمیت و نقش نمادها در پیام رسانی آثار هنری می باشد.
آقای هادی حیدری در مقاله ی « کارتون ها و نمادها » اشاره می کنند که: « رمزگشایی از کارتون ها، جذاب ترین کاری است که هر مخاطب در رویارویی با انها تجربه می کند.» و « از عوامل مهمی که دستمایه ی کارتونیست ها برای خلق مضامین حاوی ابهام قرار می گیرند، نماد ها و نشانه های رایج است.شناخت نمادها و در مرحله ی بعدی تحلیل انها در یک اثر کارتونی، رمز ورود به معنای انهاست.»
در طبقه بندی صورت گرفته سمبل ها را به دو دسته :« سمبل های تصویری » و « سمبل های کلامی » تقسیم کرده اند. نمادهای هستند که مربوط به یک فرهنگ، قوم و ملت اند، و دسته ی دیگر بین المللی هستند.
نمادهای که با تاریخ فرهنگ یک ملت سروکار دارند، در طول زمان معنا و مفاهیم خود را از دست نداده و همچنان به حیات خود ادامه می دهند.
برخی از نمادها هم به واسطه وقایع تاریخی بر سر زبان ها می افتد. مثل ماجرای رسوائی کلینتون که به ماجرای« مونیک گیت » معروف شد.تصاویر شکنجه زندان های ابوغریب و رواج گروه های افراط گرایی که دنبال تحمیل عقاید خود بوده و هستند نیز موجبات ظهور نمادهای را فراهم آوردند که بیان کننده ی تفکرات آنهاست.
به چند نمونه از نمادها و سمبل های رایج در کارتون می توان اشاره کرد:
- قلم نماد روشنگری
- شتر نماد حسادت
- پلنک نما درندگی
- کلاغ نماد خبرچینی
- دیوار نماد بن بست فکری
- اسکلت نماد مرگ
- تارعنکبوت نماد کهنگی و قدیمی بودن
- جغد نماد ویرانه
- انگشتر و گردنبند نماد سرمایه داری و کاپیتالیسم
- کت و کراوات نماد اشخاص رسمی و حکومتی
نمادها ربط دهنده هستند
اگر به نمادهای بالا دقت نمایید، متوجه خواهیم شد که نمادها ربط دهنده هستند. مخاطب را به فضا و زمان و مکان دیگری می برند. در کاریکاتور شتر نماد حسادت است. شتر واقعی و قابل لمس و مرئی است اما حسادت صفت است و انتزاعی و نامرئی و غیر قابل لمس. همچنین « ترازو » در کاریکاتور نماد « عدالت » است با این تفاوت که ترازو شیئ و عنصری واقعی و قابل رویت ولی عدالت مفهومی جهانی و انتزاعی که از ابتدای تاریخ بشریت وجود داشته تا همیشه و ابدیت. اما هنرمند همه جا ترازو را به معنایی نمادین و تلویحی ممکن است به کار نبرد. در جایی ترازو همان ترازو با همان کاربرد سنتی و کلیشه ای به کار برده می شود و در جایی دیگر معنای عدالت را تداعی می کند.
نکته مهم این است که پس باید ترازوی باشد و ساخته شده باشد از قدیم و به کرات در جهان واقع در معرض دید قرار گرفته باشد تا به موقع و در شرایط مناسب لیاقت ثبت شدن به عنوان نماد را در جهانی انتزاعی تر برای خلق معنا ها و مفاهیمی ساده و پیچیده تر پیدا کند.
پس می توان گفت محل تولد و ظهور و بروز نمادها، جهان واقع است که در آن رویدادها، افراد و اشیاء و.. می توانند با ابزار هنر و نگاه جستجو گرو خلاقانه هنرمندان، نویسندگان و شاعران و...تبدیل به نمادهای شوند تا فکر، اندیشه و روح و روان مخاطب را به جهان های موازی تر منتقل نمایند.نمادها مانند پنجره های هستند که فکر و ذهن ساکنین محیط بسته خانه را به فضای بیرون و جهانی وسیع تر و بزرگتر هدایت می کنند.
پس می توان گفت نمادها دو وجه یا دو صورت دارند.یک وجه آن به یک امر واقعی یا شخص یا چیزی اشاره دارد و وجه دیگر آن به ویژگی ، صفت یا حالتی خاص و ویژه از آن امر واقعی دلالت دارد. امر واقعی، شخص یا چیزی محدود به زمان و مکان خاصی است اما وجه انتزاعی یا غیر واقعی، به جهان دیگر و فرا زمانی و فرا مکان تعلق دارد. بعنوان مثال « گرز» نماد خشونت است که کاربرد ان به انسان های غار نشین بر میگردد و تا به امروز این « شی » نمادی از خشونت بوده از قدیم الایام تا به امروز.« عکس شماره 1»
بطور کلی نمادها را میتوان چنین توصیف کرد: امری غیر واقعی، انتزاعی و مجرد، نامحدود و جهانشمول، غیر قابل رویت و لمس نشدنی.
تولد و مرگ نمادها
فرهنگ ها، آیین ها، دانش و علوم انسانی مختلف زمینه ساز و بستر ساز خلق و ظهور نمادها می باشند.می توان با قاطعیت گفت زندگی مدرن انسان امروز بدون بهره برداری و شناخت و به کار گیری درست و مناسب نمادها در تمامی ابعاد زندگی، با مشکلات ارتباطی فزاینده ی روبه رو خواهد شد.
رویدادها و اتفاقات هم منبع بکر دیگری برای تولد و خلق بسیاری از نمادها هستند که در مقطعی از زمان متولد و در زمانی دیگر دچار مرگ و زوال خواهند شد. مثلا حادثه تلخ و ناگوار « پلاسکو » در تهران باعث رایج شدن نمادهای خاص و مورد توجه قرار گرفتن و خلق کاراکتر آتش نشانی شد که تا دیروز و قبل از آن شاید هیچ وقت مورد توجه هنرمندان قرار نگرفته بودند. نمادهای خلق شده از این رویداد تا چند هفته ی سیر تولد و زوال خود را طی کردند و امروز شاید کمتر کسی درباره این حادثه ، دست به خلق نماد بزند مگر در سالگرد شهادت آتش نشانان این حادثه! « عکس شماره 2 »
« مرگ خانم مریم میرزاخانی ، ریاضی دان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد آمریکا » حادثه ناگوار دیگری بود که بستر ساز خلق و متولد شدن نمادهای ویژه درباره تاثیر این دانشمند ایرانی بر جهان هستی و دنیای پیرامون شد.« عکس شماره3 »
پینوکیو نماد « دروغگو بودن » است . دروغ صفتی غیر اخلاقی است که با حیات انسان ها متولد، رشد و تا پایان حیات انسان همچنان خواهد بود .پس این نماد همچنان به حیاتش ادامه خواهد داد چون با انسان زندگی می کند. بطور کلی نمادهای که محصول کنش های انسانی و رفتار و وابسته به عملکرد انسانها هستند، طول عمر بیشتری خواهند داشت. « عکس شماره 5»
در مجله طنز و کاریکاتور استاد جواد علیزاده سالیان سال است نماد طنز چند بعدی را از مساله نسبیت انیشتین ابداع و وارد دنیای کاریکاتور کرده است.
« تشکیل خلافت اسلامی داعش » نیز به نوبه خود بستر ساز نمادهای متعدد و مختلف و حتی نوعی شخصیت پردازی در کاراکتر تروریست های داعشی شد که تا امروز دنیای هنر و کاریکاتور را مملو از آثاری تلخ و تاثیر گذار کرد. خلق و ظهور کاراکتر« صدام حسین » و سیاست های جنگ افروزانه اش در شروع و تحمیل جنگ به ایران و ویرانی ها و نابسامانی های این جنگ ویرانگر، در زمان 8 سال دفاع مقدس اتفاق افتاد و حتی باعث به وجود امدن موج و جریانی با عنوان: « هنر دفاع مقدس» در تمام عرصه های هنری از گرافیک، نقاشی تا تئاتر، ادبیات و سینما شد که نمادهای بیشمار آن « کبوتر صلح، لاله های قرمز، سیم خاردار، پوتین، پلاک و...» تا به امروز هم زنده و کاربرد دارند. « عکس شماره 06»
در واقع رویدادها، خود زمینه ساز تولد، رشد و گسترش و مرگ نمادها هستند. نمادها بسان سایر موجودات، به بهانه ی وارد دنیای هنر می شوند، رشد می کنند و بعد دچار افول و مرگ خواهند شد.بسان انسان نقش خود را در دنیای هنر ایفا می کنند، تاثیر می گذارند با فکر و اندیشه و روح و روان مخاطبین چالش ایجاد می کنند، و آرام آرام از صحنه هنر خارج و ناپدید می شوند و به صفحات تاریخ هنر می پیوندند. تاریخ هنر سرشار از نمادهای است که روزگاری با قدرت در فضای هنر، فرهنگ و ادبیات و معماری روزگاران قدیم و تمدن های کهن، حکمرانی می کردند.
تغییر مکان عناصر تصویری
بعضی از عناصر اگر ازمکان و یا موقعیت اولیه ی خود خارج شوند و در جای دیگر به کار گرفته شوند، تبدیل به نماد های با مفاهیم و معناهای دیگری می شوند. بعنوان مثال « وصله ، پینه » که همیشه با لباس و پوشاک تعریف شده است، تداعی کننده فقر و نداری می باشد. اگر در کاریکاتور، در همان موقعیت اصلی خود قرار گیرد، همان معنا و کاربردی همیشگی یعنی فقر و نداری از بعد مادی را نشان خواهد داد، اما اگر روی کله ی یک شخص قرار بگیرد، « فقر فکری » را تداعی خواهد کرد.« عکس شماره 07»
بادکنک ها همیشه وسیله بازی در دستان بچه ها بوده اند، اما در جایی که کاراکتری با کله ی بادکنکی خلق شود، « پوچ بودن و سبک مغزی » ان کاراکتر را نشان می دهد. و در جایی دیگر سبیلهای فردی که با بادکنک بالا رفته « توهم خودبرتر بینی » فرد را نشان می دهد.
« پینوکیو» که دراز شدن دماغش نمادی از دروغگویی بوده است ، در ابتدا توسط
کارلو لورنزینی (به ایتالیایی: Carlo Lorenzini) با نام ادبی کارلو کلودی (به ایتالیایی( Carlo Collodi)
نویسنده کتابهای کودک و نوجوان اهل ایتالیا نوشته شد. پس ازآن شرکت والت دیزنی آن را در سال 1940 ساخت. همین نماد وقتی در یک اثر کاریکاتور، عصای دست نابینایی شده است تا از خیابان عبور کند، علاوه بر مفهوم دروغگویی، عبور از قانون« خط عابر پیاده » با عصای دروغ را هم می توان دریافت و تعبیر کرد. در اینجا ترکیبی از دو نماد « پینوکیو ، نابینا و خط عابر پیاده » حاوی معناها و مفاهیمی فراتر از دروغ صرف می باشد.
یا عنصر تصویری « قلب » که در تمامی آثار هنری نشانه و نمادی از عشق و محبت بوده است، اگر روی زمین به تعداد زیاد ریخته شده باشد و رفتگری در حال جارو کردن آن باشد، « عشق بی ارزش و زباله ای » را تداعی خواهد کرد. اگر همین قلب به شکل سوراخ سوراخ شده ای روی کاراکتری قرار بگیرد ، « هوس باز » بودن فرد را می رساند.
در اینجا باز اشاره می کنم به تکنیک « تکرار کردن » که در خلق نمادها می تواند تاثیر گذار باشد.بعنوان مثال اگر در یک اثر کاریکاتور یک ماشین درب و داغان و مچاله دیده شود، چیزی که به ذهن مخاطب متبادر خواهد شد، تصادف ماشین است. اما همین ماشین در گورستان ماشین ها وقتی به تعداد زیاد دیده شوند ، علاوه بر حادثه ی تصادف « عدم رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی » هم به میزان زیاد، مشهود و قابل برداشت است.
نمادها در کاریکاتورهای مطبوعاتی
درکاریکاتورهای مطبوعاتی یا ژورنالیستی چون هنرمند در تلاش است تا با رصد اخبار و رویدادهای روز محیط پیرامون و جهان به بیان ]نها بپردازد لذا می توان گفت نمادهای که در این حوزه متولد می شوند و وارد دنیای هنر کاریکاتور می شوند، حیاتی زودگذر و مقطعی خواهند داشت و با گذشت زمان « حادثه 11 سپتامبر » نمادها هم دچار مرگ خواهند شد. مگر در میان موزه ها و صفحات تاریخ هنر، ردی از نمادهای گذشته را پیدا کنید که بیشتر مورد توجه محققین، پژوهشگران و دانشجویان هنر قرار خواهند گرفت. انتخاب « ترامپ » بعنوان رئیس جمهور آمریکا تا به امروز، بستر ساز ایده ها، شخصیت پردازی ترامپ، نمادهای متعددی در فضای کاریکاتورهای مطبوعاتی ایران و جهان شده است.
انسان خود نماد است
می توان این جمله یونگ را« انسان موجود نماد ساز است » به این شکل تغییر، تعبیر، تفسیر و یا حتی کامل تر کرد که اولا حالا که همه نمادها و نشانه ها برای آشکار شدن و متولد شدن در دنیای هنر، وابسته به وجود افراد، رویدادها و اتفاق ها هستند و دوم اینکه تمام این رویدادها و حوادث خوب، بد و زشت هم توسط انسانها رقم می خورد و نشات می گیرد « حادثه پلاسکو، تروریسم داعش، 11 سپتامبر » و سوم اینکه انسانی که برای ارتباط و تعامل بیشتر و بیان خواسته ها و نیازهایش همیشه ناگزیر بوده تا با عملکردها و رفتارها، مراسمات و آیین ها، فرهنگ و.. نماد سازی کند، آیا خود یک نماد نیست؟
آیا موجودی که تمام حرکات، رفتار و محصولاتش نشانه و نماد است، چنین موجودی خود یک نشانه و نماد چند لایه و پیچیده و پر مفهوم ساخته دست بزرگترین هنرمند و خالق هستی نیست؟ و آیا انسان نمی تواند بیانی نمادین از نیات، خواسته ها و صفات نیکو و زیبایی های الوهیت باشد ؟ آیا انسان آینه ی صفات وزیبایی های ذات احدیت نیست؟
نویسنده:فخرالدین دوست محمد/عکاس و کارتونیست (15تیرماه 98)