فخرالدین دوست محمد، کارتونیست، کاریکاتوریست، عکاس و تصویرگر، متولد 1355شهرستان قصرشیرین است. وی فارغ التحصیل کارشناسی فرش (طراحی فرش) از دانشکده معماری و هنر دانشگاه کاشان است. دوست محمد دارای سوابق ارزنده ای در زمینه برپایی نمایشگاه، داوری جشنواره ها و خلق آثار متنوع، نوشتن مقالات تخصصی در زمینه های هنری یادشده و دریافت جوایز متعدد از جشنوارهای داخلی و خارجی است که از جمله این جایزه ها می توان به دریافت جایزه بهترین کارتون از بیستمین مسابقه بین المللی دائجون کره جنوبی 1390، کسب عنوان دوم از پنجمین دوسالانه کاریکاتور degeuse بلژیک مهرماه 1392و کسب عنوان دوم از مسابقه بین المللی جاده ابریشم چین 1393 اشاره کرد.
دوست محمد، مدیرخانه کاریکاتور حوزه هنری کرمانشاه است اما به تازگی مسئول واحد هنرهای تصویری این مرکز هم شده و در مباحث فیلمسازی نیز ورود کرده و مشغول به کسب دانش است. وی در کنار مشغله های کاری از خلق آثار هنری غافل نمانده است. با فخرالدین دوستمحمد از کارتونیستهای موفق کرمانشاه به گفتگو پیرامون فعالیت های خودش به عنوان کارتونیست و همچنین فعالیت هایی که در خانه کاریکاتور کرمانشاه انجام داده است نشسته ایم که می خوانید :
چگونه وارد دنیای کارتون شدید و چه روندی تاکنون دراین حوزه طی کردید ؟
من در دوران دبیرستان با طراحی شخصیتهای کارتونی بدون اینکه الگویی داشته باشم به شکل ذهنی و تخیلی شروع به کارکردم. وارد دانشگاه که شدم این مبحث شکل جدیتری به خودش گرفت و در غالب همکاری با نشریات داخلی دانشگاه فعالیت داشتم. کمکم شروع به شرکت در جشنوارهها و مسابقات داخلی و خارجی کردم و این موضوع را جدیتر دنبال کردم. لازم است که بگویم در طول مدت فعالیتم بهصورت جدی آموزش ندیدهام. فارغالتحصیل که شده بودم از شهرستان اسلامآباد هر پنجشنبه برای حضور در انجمن کاریکاتور به کرمانشاه میآمدم. بچههای حاضر در آن انجمن بعد از مدتی پراکنده شدند ولی من راه خودم را ادامه دادم و این در حالی بود که در آن زمان شغلی نداشتم و در شرف ازدواج هم بودم. در رشته تخصصی خودم که فرش بود نتوانستم مشغول به کار شوم و از راه کارتون ادامه دادم که در این راه نه مدرس و مشوقی داشتم و نه آن اهرمهایی تشویقی که یک هنرمند نیاز دارد تا در مدت کمتری به نتیجه برسد.
در سال 1380 در یک مسابقه استانی ، که توسط شرکت آب و فاضلاب برگزار شد، مقام اول را به دست آوردم و این اتفاق به یک نقطه عطفی در زندگی من تبديل شد تا کاریکاتور را به شکل حرفهای دنبال کنم. سال 2002 جایزه ویژه یک مسابقه را در ترکیه کسب کردم. از سال 1380 با حوزه هنری کرمانشاه بهعنوان کارشناس همکاری کردم و مسئول خانه کاریکاتورحوزه هنری شدم و لی در سال 1383 و یا 1384 بود که آنجا را بنا به دلایل شخصی ترک کردم و بعد ازآن 5 سال در واحد انیمیشن صداوسیما فعالیت داشتم تا اینکه در سال 1389 بهصورت رسمی بهعنوان مسئول خانه کاریکاتور به استخدام حوزه هنری درآمدم.
شما علاوه بر کارتونیست بودن ، فعالیت جدی هم به عنوان عکاس دارید. از هنر عکاسی تان هم بگویید؟
هنرهای تجسمی، به مانند زنجیر به هم متصل هستند. من بعدازآنکه کاریکاتور را به نتیجه رساندم، به سبب آن نگاهی که در کاریکاتور کسب کرده بودم به عکاسی نیز علاقهمند شدم و در مبحث عکاسی نه بهصورت حرفهای بلکه بهصورت یک کار تفریحی فعالیت دارم.
آن دید خلاقانه و زیباییشناسی را که من از کاریکاتور کسب کرده بودم، باعث شد که در عکاسی هم بتوانم فعالیت کنم و از نظر خودم مجموعه آثار عکاسی خوبی را توانستم با رفتن به روستاها توانستم ثبت و تهیه کنم. این را هم اضافه کنم که دغدغه من به تصویر کشیدن فضای روستایی است چراکه مردمان روستا پاک و بیآلایش و سادهزیست اند. همچنین در به تصویر کشیدن فضاهای بومی و محلی و محیط زیست هم بسیار علاقهمندم.
از نمایشگاههایی که در زمینه عکاسی و کارتون برگزار کرده اید بگویید.
تاکنون نمایشگاههایی انفرادی در تهران، حوزه هنری کرمانشاه، اداره فرهنگ و ارشاد کرمانشاه و شهرستان برگزار کردهام و آثارم در بیش از صد و پنجاه الی دویست نمایشگاه گروهی نیز در کشورهای خارجی ازجمله چین، ژاپن، کره جنوبی، لهستان، ترکیه و ... به نمایش درآمده است.
گویا نمایشگاهی برای تقدیر از پاکبانان برگزار کرده اید؟
یکی از فعالیتهای جدی خانه کاریکاتور کرمانشاه، برگزاری نمایشگاه گروهی، ورک شاپ ها و کارگاههای آموزشی است. یکی از نمایشگاهها یی که خیلی به دلم نشست و حس خوبی از آن کسب کردم، نمایشگاهی با عنوان "محیط پاک با سبز قامتان نارنجیپوش" بود که هدف از برگزاری آن نمایشگاه، دیدن این قشر از آدمها با زبان هنر و ارج نهادن به جایگاه این افراد بود، چون به موضوع پاکبانان کمتر پرداختهشده و کمتر دیدهشدهاند. همانطور که یک پزشک به لباس پزشکی افتخار میکند، یک پاکبان هم باید به لباس خود افتخار کند. آن نمایشگاه با همکاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری برگزار شد و از 15 پاکبان با همان لباس کارشان دعوت به عمل آوردیم. صندلیهای نمایشگاه را بهگونهای قراردادیم که پاکبانان جلوتر از همه و بقیه افراد پشت سر آنها بنشینند. با اهدای شاخه گل، لوح سپاس و هدایای نقدی از طرف حوزه هنری و سازمان فرهنگی و هنری در حد توان مان قدردانی کردیم و ای کاش این نمایشگاه تبدیل به یک مسابقه یا جشنواره استانی و یا حتی کشوری میشد.
نمایشگاههای دیگری نیز توسط بچههای خانه کاریکاتور کرمانشه برگزار شد و در این زمینه تمام تلاش خود را کردند و لی از دیگر نمایشگاههایی که برگزار شد و بسیار جالب بود میتوانم به نمایشگاه با عنوان "احترام به سالمندان" و همچنین "احترام به قانون" اشارهکنم که تمامی آثار به نمایش در آمده را به معاونت اجتماعی نیرو انتظامی تحویل دادیم تا آنها را بهصورت بنر در سطح شهر به نمایش دربیاورند.
آخرین نمایشگاهی که در خانه کاریکاتور کرمانشاه برگزار کردیم، نمایشگاهی با عنوان "یک نه بزرگ" بود که به مشکلات داخلی، تحریمهای آمریکا، دروغ گفتن، غیبت کردن، گرانفروشی، تنبلی، فرار از کار و از ایندست موضوعات پرداخت شد. دوست داشتم که این نمایشگاه بهصورت یک جشنواره بزرگ و یک مسابقه بزرگ اجرا شود و همه به آن واکنش نشان دهند. اینها موضوعاتی هستند که دغدغه من هستند و امیدوارم که سازمانها و ارگانها نیز همکاری کنند.
دغدغههای هنری شما بیشتر در راستای کمک به هم نوع است، لطفاً در این زمینه توضیح بدهید؟
فکر میکنم که هنر فراتر از تکنیکها است و در واقع، هنر آمده تا به ما یاد بدهد که نگاه زیباتر به دنیا داشته باشیم، به زعم من، هنر را میبایست از زمان کودکی در وجود همه افراد نهادینه کرد. شاید همین هنر است که باعث شده من دوستدار زیبایی باشم و دغدغههایم اخلاقیات و انسانیت باشند چون فکر میکنم که ما برای همین آفریدهشدهایم و اگر انقلابی اتفاق افتاد و دفاع مقدسی رخداده برای این است که انسانیت نهادینه گردد و انسان باشیم و انسان بمانیم و من فکر نمیکنم چیزی خارج از این باشد.
تمامی پیامبران و امامان و کلامی که در قرآن آمده بر محور خلق و پرورش انسانیت میچرخد و چهبهتر که هنر ما در خدمت به بیان این موضوعات باشد. من باور دارم که اگر ذائقه هنری در وجود همه افراد باشد، وضعیت جامعه بهمراتب بهتر و نابسامانیها کمتر میشود. امیدوارم آموزشوپرورش به شکل جدیتری به مسائله هنر در مدارس بپردازد.
مسئولین شهر چگونه به فضای داخل شهر توجه کنند؟
در مبحث زیباییشناسی فضای شهر، مردم بیشترین برخورد را با تابلوها و مبلمان شهری و حتی دیوارهای عمومی سطح شهر دارند و متأسفانه شاهد یک نابسامانی در این زمینه هستیم که باعث تأثیر بر تفکر و روح مردم میشود. مثلاً تمامی مسیرهای منتهی به میدان آزادی کرمانشاه دارای ظاهر بسیار تأسفبرانگیز هستند. تابلوهای کسبه و دیوارنوشتهها به شکل بسیار نامتناسبی ذهن شهروندان را درگیر میکند.
چه توصیهای به مسئولین دارید؟
هنرمندان از راه هنر امرارمعاش میکنند و تمام آدمها اعتراف میکنند و اذعان دارند که هنر جزو ضروریات زندگی است که در افکار، رفتار و برخوردهای ما تأثیر گزار است و همه به دنبال زیبایی هستیم اما به هنرمند قطرهچکانی کمک میکنیم و هنر آخرین اولویت است. یا بهطور مثال خانههای ما پرشده است از کالاهای زینتی خارجی اما هنرمندان صنایعدستی خودمان در مضیقه و سختی هستند روی صحبتم با آن مسئولین فرهنگی و هنری است که میتوانند تأثیر گزار و اعتبار بخش باشند و زمینه را برای فعالیت هنرمندان فراهم کنند ولی شاهد این هستند که هنرمند در حال بیکار شدن و آسیب دیدن است و چون خود آن مسئول در زندگی مشکلی ندارد، توجهی نمیکند.
من این بیتوجهی به هنرمند را یک اعلامخطر برای جامعه میدانم چون بیفرهنگی و بیهنری دامن همه را میگیرد و مسئول مستقیم این اتفاق آن افرادی هستند که میتوانستند حمایت کنند، بودجه و مکان اختصاص دهند اما بنا به مسائلی مثل کجسلیقگی و درگیر شدن با احساسات شخصی در این امر کوتاهی کردند.
و کلام آخر؟
امیدوارم این صحبتها به گوش همه برسد و همه افراد جامعه به این باور درست برسند که هرکسی در حد توان خودش میتواند در زمینه هنر تأثیرگذار باشد.
در ادامه شماری از کارتون های فخرالدین دوست محمد می آید: