با هر معیاری که به شغل او نگاه کنید، میبینید که آنیتا کونز یک حرفۀ رویایی ساخته است. او هر جایزهای که فکرش را بکنید به دست آورده است، در هر مسابقۀ مهمی نام او هست و همهجور مدال و درجۀ ممتاز ملی را به دست آورده است. زمانی که زادگاهش کانادا با کمبود افتخار روبهرو شد، به افتخار او تمبر پستی ضرب کرد. طی 40 سال گذشته، این تصویرگر مقیم تورنتو برای The New Yorker, Rolling Stone, Time و دیگر نشریات معروف جهان طراحی جلد انجام داده است. علاوه بر این، او اکنون دو جلد از آثار خود را چاپ کرده است. به قول گیل اندرسون(Gail Anderson)، همکار سابقش در رولینگ استون، «او یک گنج ملی تمامعیار است.» و با این حال، با وجود این همه موفقیت، کونز اعتراف می کند که هنوز به خودش اطمینان ندارد. مهم نیست که چقدر نبوغ داری یا تابلوهای تشویق و تحسین بر دیوار اتاقت آویزان است، احساس آشنای ناامنی و بی کفایتی دست از سرت برنمیدارد. با خود میگویی « آیا به اندازه کافی خوب هستم؟ آیا درست انجامش دادهام؟ »، هر فرد خلاق متفکری در مقطعی از حرفه خود با این سوالات روبرو میشود. در حالی که مردمی غالباً با تردید به خود دست و پنجه نرم میکنند که خلاقیت چندانی ندارد در مورد مهمان امروز ما قضیه متفاوت است. او می گوید به جای تلاش برای از بین بردن شک و تردید به خود، «آن را در آغوش بگیرید». «تردید به خود مثل سوخت است – یک نیروی مولد. میزانی از عدم قطعیت باعث تقویت میل به تجربه، بازیگوشی و ذهنی باز میشود که به کنترل ایگو کمک میکند. » در حرفه ای مانند تصویرسازی، که در آن طرد شدن همیشه وجود دارد، شک به خود میتواند به یکجور مهارت بقا تبدیل شود. در این قسمت، به همه این موارد میپردازیم، و در مورد مصاحبۀ اخیر کونز به عنوان نویسنده، مدیران هنری مورد علاقهاش، و زمانی که با یک میمون هنری به نام «جیب وارهول» همکاری کرده است، صحبت خواهیم کرد. ما همچنین وارد یک لحظه تاریک از زندگی او میشویم، زمانی که درگیر آشفتگیهای کابوسمانند یک دعوای کپی رایت شده بود. و از آنجا که در سال 2023 هستیم در مورد معنای هوش مصنوعی از نگاه حرفۀ او صحبت خواهیم کرد.
آن کیتو: آنیتا، خیلی خوشحالم که بالاخره در خدمتتون هستم. ما قبلاً هم با هم صحبت کردهایم، در آن جلسه گفتی که اجداد شما به ترانسیلوانیا برمیگردند. میتوانید کمی در مورد خانواده خود صحبت کنید؟
آنیتا کونز: خوب، بله، حتماً. ما از تبارترانسیلوانیا هستیم. در قرن دوازدهم، یک گروه آلمانی بودند که رفتند و در ترانسیلوانیا، که میدانید در رومانی است، ساکن شدند. و بنابراین فکر میکنم اتفاقی که افتاد این بود که در آن زمان نیاز به ایجاد صلح و آرامش در رومانی بود و فکر میکنم بسیاری از آلمانیها رفتند و خانههای خود را در آنجا ساختند. آنها کشاورز و دهقان بودند و فکر میکنم برایشان اتفاق خوبی بود. به آنها زمین داده شد و تا پنج سال مجبور به پرداخت مالیات نبودند. و من اخیراً کمی بیشتر در مورد آن تحقیق کردهام، موضوع جذابی است. ما چند سال پیش به آنجا رفتیم، باید بگوم که کوههای آن منطقه بسیار زیبا هستند. به یاد دارم که مادرم در مورد آن چندان صحبت نمی کرد زیرا از نحوه صحبت مردم گذشتگانش دل خوشی نداشت. میدانید او دراکولا را دوست نداشت (ترانسیلوانی محل رویدادهای «دراکولا» اثر برام استوکر است)، اما به هر حال، اگر کسی به ترانسیلوانیا علاقه مند است، باید بگویم که آنجا شاه چارلز اول را دارد و یکی از این چیزهایی که من کشف کردم این است که او پسر عموی بسیار دور ولاد است.
آن کیتو: باورنکردنی است. خیلی خوب است، میدانی من به واسطۀ شغل خبرنگاری و ملاقات با آدمهای مختلف گاهی میتوانم حدس بزنم که فلان نامخانوادگی ممکن است ریشه در چه تاریخی داشته باشد و نام خانوادگی شما Kunz، آلمانی به معنای «هنر» است. گویی سرنوشت شما این بوده است که هنرمند باشید.
آنیتا کونز: بله، بسیار نزدیک است...
ادامه دارد...