728 x 90

تحلیل سجاد رافعی بر طرحی از میخائیل کونتوریس

تحلیل سجاد رافعی بر طرحی از میخائیل کونتوریس
تحلیل سجاد رافعی بر طرحی از میخائیل کونتوریس

زمانی برای مستی خیاط ها

تیغه تیز قیچی خیاط ها همیشه به تن لباس ما هم خورده است ، گاهی به اندازه ، گاهی درست ، گاهاٌ کم و یا گاهاٌ زیاد ، آن را در زندگی خود داشته ایم .

همیشه با خود فکر می کردم که مهمترین بخش خیاطی دوختن است که در نهایت لباسی شکیل و زیبا بر قامت ما می شود ، لیکن غافل از این بودم که مهم تر از امر دوختن ، اندازه و سایزی که گرفته می شود در درجه بالاتری  قرار دارد ، چه بسا اگر این اندازه کم و یا زیاد باشد ، حتی اگر زبردست ترین خیاط ها و بهترین پارچه ها را هم در اختیار داشته باشی ، لباسی خوب در اختیار نخواهی داشت .

میخائیل کونتوریس،کارتونیست فوق العاده یونانی ، با ظرافتی هرچه تمام تر به خلق اثری پرداخته که شاید به جرأت بتوان گفت یکی از بهترین و پرمعنا ترین آثار طنز در سال های اخیر است که در نظر دارم این اثر را را برای شما عزیزان تجزیه و تحلیل کنم :

باب اول

( در ستایش محتوا )

شاید در نگاه اول این کار طنزی ساده داشته باشد، لیکن اگر به لایه های عمیق آن توجه کنیم ، متوجه می شویم که جامعه شناسی در حال کالبد شکافی لایه های درون جامعه است که دقیقا همان تفاوت کارتونیست های معمولی و کارتونیست های مؤلف از همین جا نشاٌت می گیرد .

نکته جالب این جاست که شاید اگر ما می خواستیم این کار را اجرا کنیم به این طنز ساده بسنده می کردیم که خیاطی که چشمانش کور است در حال اندازه گیری لباسی برای مردم است و این سایزهای بی قواره او باعث عدم تناسب لباس های ساخته شده می شود ، و دقیقا این همان تفاوت بین ما و او است که وجه تمایز را ایجاد می کند ، یعنی در لایه ای عمیق تر و در پی کشف شهود و آگاهی بیشتری است  و او با هنرمندی هرچه بیشتر ، خیاط را بانوی اجرای عدالت کرده که دارد برای مشتریانش قواره لباسی را اندازه گیری می کند .

و اما :

استعاره اول : استعاره خیاط به بانوی عدالت با چشم بندی که نمایانگر بی طرفی و انصاف می باشد ، در حال اندازه گیری است

استعاره دوم : مشتریان خیاط هستند که همانا مجرمانی اند که ناراضی می باشند .

استعاره سوم : نتیجه ای از استعاره های بالاست و اوج خلاقیت این هنرمند نیز در همین استعاره نهفته است ، لباس هایی که دوخته می شود حکم مجازاتی هستند که برای مجرمان اندازه گیری و ساخته شده است .

نتیجه : آیا مجرمان از عملکرد ساختار سیستم قضا راضی هستند ؟

به یقین خیر، زیرا خیاطی که چشمان خود را بسته است چگونه می تواند لباس های مناسب مشتریان خود بدوزد .

سئوال اساسی : علت این اتفاق ناخوشایند در چیست ؟

علت در چشم بند فرشته عدالت است ، چشم بندی که نماد بی طرفی و یکسانی در قضاوت است ، اکنون دقیقا خود علت همه این اتفاق ها شده است . و این اوج تناقض است که همه ما ممکن است با آن روبرو شویم ، پس چه باید کرد ایا نباید با بی طرفی به قضاوت پرداخت ؟

جواب اصلی و اوج هنر این هنرمند در این قسمت نهفته است ، به گوشه کادر سمت راست بنگرید :

ترازوی عدالت و شمشیر مجازات به کناری نهاده شده است .

ترازوی عدالت نماد سنجش دلایل و مدارک مستند و شمشیر نماد مجازات هستند ، این ها 3 رکن اساسی قضاوت درست هستند که باید همه در کنار هم استفاده شوند و هرگاه یکی از آنها در جای خود نباشد ، قضاوت عادلانه ای رخ نخواهد داد و ما اکنون می بینیم چگونه با حذف این 2 رکن ، همه قضاوت های بانوی عدالت به اشتباه ختم شده است و همه متهمان از این شرایط ناراضی هستند و تنها این جامعه شناس هنرمند است که با تحلیل و انتقاد از دستگاه قضا ، نارضایتی عمومی جامعه ای را دارد نشانه می گیرد که علت آن فساد و یا سهل و انگاری دستگاه قضا می باشد .

باب دوم

( در ستایش اجرا )

میخائیل کونتوریس در این کار از پرسپکتیو های تند استفاده کرده که همین امر موجب شده فرم در خدمت محتوا قرار گیرد و اشفتگی بصری ایجاد شده در اثر این پرسپکتیو عجیب در خدمت موضوع و ماهیت کار است که همانا آشفتگی جامعه ای آفت زده را نشان می دهد .

کادر اثر عمودی است که خود باعث تاکید بیشتر نگاه از بالا به پایین در جامعه ای فاسد است و صد البته همین امر باعث شده که خالق اثر بتواند فضای شخصی خود را تحمیل کند و مخاطب با آنکه گویی از بیرون کادر به تصویر نگاه می کند ولی عمق میدان دید آنقدر زیاد نیست که ما را از ماجرا دور کند ، گویی که ما خود نیز درون این زندان هستیم و به این قضایا نگاه می کنیم .

در رنگ های پس زمینه از رنگ های سرد و ملایم خاکستری خنثی استفاده شده است ، لیکن رنگ غالب از نوع درجه اول که منجر به نتیجه کار می شود ، رنگ زردی تیره است .

ترکیب بندی : به کمپوزوسیون این کار دقت کنید ، ببینید که چگونه اضلاع پنجره مانند نشانگر فوکوس دوربین عمل کرده است و باعث تمرکز در نقطه میانی تصویر شده است و باعث می شود در اولین نگاه ما به سراغ زندانیانی برویم که ناراضی هستند و  از آن باید به دنبال علت این نارضایتی بگردیم .

 انتقال پیام : شیوه انتقال پیام در این اثر تغییر نگاه چشم مخاطب از کانون اصلی به کانون دوم است ، رنگ لباس خیاط و زندانی سفید هستند که جدای از اینکه باعث تغییر ناگهانی در فضای کار نمی شوند بلکه به نحوی در خدمت اثر هم هستند و باعث چرخش ملایم از مرحله اول و مرحله دوم می شوند ، نکته جالب این است که با آنکه رنگ سفید در ظاهر رنگی خنثی است ولی در این کار با هنرمندی هرچه تمام تر به رنگی غالب از نوع درجه دوم تبدیل شده است .

فضای کلی نیز که در آن هنرمند هر المان را با وسواسی هرچه بیشتر در نظر گرفته است تا جای هیچ سئوالی را در ذهن مخاطب باقی نگذارد.زندانبان در سمت چپ اثر با لباس تیره و چرخ خیاطی در سمت راست تصویر با رنگ تیره کار شده اند تا تصویر به خوبی بالانس شود ، شمشیر و ترازوی عدالت و پارچه خیاطی و از همه مهمتر سایه های سیم خاردار بالای دیوار زندان همه و همه  به این نکته اشاره می کند که کونتوریوس هم در اجرا و هم در موضوع برای تک تک جزییات به کار رفته در کارش اهمیتی عظیم قائل است . 

 

 

       

فراخوان

نمایش بیشتر

هنرمندان

نمایش بیشتر

گالری

نمایش بیشتر

ویدیو

نمایش بیشتر