728 x 90

کامبیز درمبخش سهل اما ممتنع

کامبیز درمبخش سهل اما ممتنع
کامبیز درمبخش سهل اما ممتنع

هشتم خرداد ماه مصادف بود با هفتاد و هشتمین سالروز تولد کامبیز درمبخش ،هنرمندکارتونیست ،کاریکاتوریست و تصیرگر وطراح ایرانی ،به همین بهانه حسین گنجی. منتقدهنری، یادداشتی به تاریخ دوشنبه ، 12 خرداد ماه، در روزنامه شرق منتشر کرد که در پی می آید:

ادبیات ایران با ترکیب‌بندی سهل و ممتنع آشناست و در سال‌های اخیر در تحلیل بسیاری از بخش‌های درخشان ادبیات و شعر معاصر از این عبارت بارها و بارها بهره گرفته شده است.
عبارتی که بیانگر آن است که شاید در ظاهر قطعه ادبی ساده به نظر بیاید و دستیابی به چنین بیانی آسان تصور شود، اما در عمل و در بیان سخت و دشوار است و کمتر کسی می‌تواند عین آن را خلق کند.
در سهل و ممتنع قطعه یا اثر ادبی و هنری با کلمات ساده و دم‌دستی شگل می‌گیرد، ولی حامل پیامی پرمعنی و پیچیده است.
کامبیز درمبخش که ۸ خردادماه امسال از مرز ۷۸ سالگی عبور کرد، در خلق تصاویر و طرح‌های سهل، اما ممتنع بی‌نظیر است.
او در طی بیش از شش دهه کار حرفه‌ای طراحی، گرافیک و کاریکاتوریستی توانسته روزبه‌روز خود را موجزتر، مینی‌مال‌تر و عمیق‌تر سازد، به‌گونه‌ای که در سال‌های اخیر او با چند خط ساده معنای بزرگ را در دل کارهایش پنهان می‌کند و از میان آن خطوط بی‌آلایش نقد جهان معاصر و محیط پیرامونش را با طعمی از طنز و نیش‌وکنایه به تصویر می‌کشد.
هرچند سبقه این نیش‌و‌کنایه‌ها در کارهای پیش از این او نیز هست و با مشاهده‌ای کوتاه به سوابق و روند کاری او می‌توان دریافت این سهل و ممتنع امروز، به سادگی به دست نیامده و از گذشته و جوانی او این سبک را تمرین کرده و پیش آمده و دنبال کرده است.
فعالیت مستمر درمبخش در مطبوعات مطرح ایران و بعضا جهان او را همواره در بطن و جریان اخبار جامعه‌اش قرار داده است و او همواره با روش و سبکی که اکنون می‌توان گفت اختصاصی اوست، با این اخبار مواجه شده است.
همان‌طور که در نمایشگاه قاجار او با همین سبک با تصاویر دوره قاجار و نمادهای تاریخی حرف امروز خودش را می‌زند.
سیف‌الله صمدیان در مراسم شانزدهمین جشن تصویر سال به درستی گفت: «بی‌شک کامبیز درمبخش یکی از کسانی است که وجودش به تصویر در ایران آبرو بخشیده است. او با بازگشت به ایران، به‌ نحوی غربت را به غربت فرستاد».
درمبخش از آن جمله هنرمندانی است که اگر از بوم خود و بستر اجتماعی‌اش فاصله بگیرد، به‌شدت در هنر و آثارش این دوری و فقدان قابل مشاهده و محسوس خواهد بود.
شاید به همین خاطر باشد که او را بسیاری از اوقات می‌توان در کافه ثالث دید و از معاشرت با او لذت برد، زیرا که او سوژه‌هایش را از میان همین دیدارها و ملاقات‌ها و جهان زیستی پیرامونش می‌یابد و می‌پزد و به بوم می‌کشد. شاید وصل‌شدن او به چشمه جامعه و محیط پیرامون است که از او یک هنرمند پرکار و در‌عین‌حال خلاق ساخته است.
گویی به چشمه‌ای بی‌انتها متصل است که در هر زمانه‌ای حرف تازه‌ای برای گفتن دارد و در یک قالب و فرمت و ابزار مشخص و تکراری می‌تواند حرف و تصویری نو‌ به مخاطب خود عرضه کند؛ ماحصلی که از یک شیوه زیست متفاوت و البته شیوه نگاه‌کردن او به جامعه نشئت می‌گیرد و ما را با هنرمندی مواجه می‌کند که شاید در شیوه و اجرا سهل باشد و قابل دسترس، ولی در معنا و اثر بسیار ممتنع و دور از دسترس است.
درمبخش نزدیک به دو دهه پیش در مصاحبه با ایسنا گفته بود: «هنرمند كاريكاتوريست از ديرباز مدافع حق و عدالت و عليه ظلم و تبعيض بوده و هست. هنرمندان كشور ما بايد از اين سلاح در حفظ هويت تاريخي‌مان استفاده كنند».
باید پرسید در یک بده‌بستان هنری، فرهنگی میان جامعه و هنرمندان، مگر چه انتظاری از هنرمند می‌تواند وجود داشته باشد و مگر چند هنرمند با این دغدغه و مؤلفه‌ها در این کشور وجود دارد یا به وجود خواهد آمد؟
تا زبان تصویری جامعه‌اش و روایتگر تاریخ و هویت آن کشور باشد.
درمبخش بر همین بستر هویتی تاریخی عمده آثارش را خلق کرده است و در کنایه‌ها و انتقادهای روزآمدش نیز با ارجاع به گذشته و هویت ایرانی سعی کرده حرف‌های تلخش را شیرین به زبان بیاورد تا هم گوشی کشیده باشد و هم نخواسته باشد آن گوش را از تن جدا کند و در این کار آن‌قدر مشق کرده است که امروز به زبان جهانی در بیان مسائل محیطی رسیده است؛ زبانی که همه می‌توانند طنز تلخش را و شیرینی بیانش را و فهم محتوایش را دریافت کنند.

فراخوان

نمایش بیشتر

هنرمندان

نمایش بیشتر

گالری

نمایش بیشتر

ویدیو

نمایش بیشتر