مجيد صالحی، متولد 1359 است و تاکنون فعالیت های عمده و قابل توجهی به عنوان انیماتور، گرافیست، تصویرساز، نویسنده، فیلمساز، عکاس و کارتونیست داشته است. صالحی بیش از 30 سال سابقه كار در زمينه گرافيك و تصوير سازي درمطبوعات و رسانه هاي مختلف از جمله : مجله های گل آقا، چلچراغ، كيهان كاريكاتور، موفقيت، دانستنيها، خانواده سبز، آرامش خانواده سبز، تندرستي، تاكسي، اتوبوس، آشپزی ، سرنخ ، تلفن همراه، مشرقيه، گروه مجلات رشد دانش آموز و مجله ایران کارتون داشته است. وی همچنین با روزنامه های همشهري، اعتماد و ابرار همکاری کرده و به طور همزمان نیز با هجده نشریه از گروه مجلات همشهری به عنوان تصویرساز همکاری داشته است.
تدريس در مجموعه كانون پرورش فكري به عنوان مربي نقاشي، حضور در برنامه زنده و توليدي تلويزيوني به عنوان كارتونيست (1387-1379)، تصویرسازی بیش از 75 جلد کتاب با انتشارات مختلف در زمینه های گوناگون (داستان،شعر،آموزش شهروندی،آموزش پزشکی، داستاني، روانشناسی و تربیت کودک،خانواده ،کتاب کودک و ... ) ، برگزاری بیش از 50 نمایشگاه انفرادی و جمعی در ایران، كسب مقام سوم در جشنواره فيلم كوتاه شهري( 1387)، فعاليت دربخش انيميشن به مدت 10سال به عنوان دستيار كارگردان و بيتوينر، ساخت دو فیلم کوتاه به عنوان نویسنده و کارگردان، همکاری با برنامه های تلویزیونی به عنوان طراح صحنه و گرافیست(1387-1379)، حضور در گروه منتخب طراحان و گرافیست های برتر ایران توسط سازمان زیبا سازی شهرداری تهران برای برگزاری کمپین های تاثیرگذار شهری با موضوعات مختلف ، به نمايش گذاشته شدن آثارش در بيلبورد هاي شهري (1394-1397)، دبيرتحريريه دو هفته نامه«توپخونه» به عنوان ضمیمه روزنامه همشهری، كسب مقام برتر در مسابقه عكاسي سوني ايران(1385)، حضور در نمایشگاه های جمعی بین المللی كاريكاتور ، چاپ اثر درکاتالوگ بيش از پنجاه نمایشگاه ،كسب مقام اول در جشنواره مطبوعات در زمينه كاريكاتور(1385) و كسب مقام برتر در جشنواره مطبوعات ترافيك (1393) از جمله فعالیت های وی می باشد. وی تاکنون چندین جایزه داخلی کارتون هم کسب کرده و تجربه تدریس کمیک استریپ را نیز در کارنامه اش دارد و در چند نمایشگاه بین المللی نیز حضور داشته است.به بهانه این همه فعالیت گسترده و قابل توجه و همین طور کسب اطلاع از کارها ودغدغه های کاری اخیرش با وی گفتگو یی انجام داده ایم که می خوانید :
لطفا از کارهای اخیرتان بگویید؟
اخیرا چندین کتاب برای بخش کودک تصویر سازی کردم که تعدادی از آنها چاپ شده و بقیه هم در دست چاپ است.غیر از این ،یک مجموعه داستان برای کودکان کارکردم که نویسندگی و تصویرسازی آن با من بود. بخش اعظم کار پیش رفت ولی چون محصول نهایی برای تولید به یک سری ابزارهای تکمیلی نیاز داشت، با روندی که کرونا پیش آورده فعلا بخش نهایی کار متوقف شده است. الآن هم روی برندینگ پکیج یک محصول کشاورزی کار می کنم که مراحل نهایی و ورود به بازار را می گذراند.
معمولا همه بچه های کارتونیست میان کارهای شان یک تجربه انیمیشن و فیلمسازی داشته اند، شما انیمیشن و فیلمسازی را چطور تجربه کردید؟
سال 1376 اولین فیلم کوتاهم را به همراه دوستانم ساختم. سال 1379، به همراه دوستانم، انجمن سینمای جوان را راه انداختیم.کار را خیلی جدی پیش بردیم و اساسنامه انجمن را نوشتم،.جلسات نقدو بررسی فیلم راه انداختیم که مسولیت اجرا و تولید محتوا با من بود. آن موقع هم دسترسی به اینترنت مثل اکنون نبود و همه منابع و تحقیقات از کتابخانه یا کتاب ها به دستم می رسید.منتقد های مطرح دعوت می کردیم و چندین فیلم کوتاه ساختم.سال 1383 همکاری ام را با مجله چلچراغ شروع کردم و با « بزرگمهر حسین پور» آشنا شدم. یک مجموعه انیمیشن کوتاه را با بزرگمهر شروع کردم. شروع کار ما در یک دفتر از مجموعه صبا بود.در شروع تولید این انیمیشن های کوتاه، بزرگمهر بود،من بودم و هادی معینی عزیز.کار با عشق و علاقه شروع شد.کلیت کار، دو بعدی بود و با لایت باکس و کاغذ و … بزرگمهر کارگردان بود و کلید می زد، من دستیار کارگردان بودم و طرح های میانی را تکمیل می کردم و هادی معینی هم بخش نرم افزار و خروجی کار را بر عهده داشت.کار خیلی فشرده استارت خورد به حدی که زمان ماندن در دفتر کفایت نمی کرد و من یک لایت باکس همراه درست کردم تا در خانه تا دیر وقت روی تکمیل پروژه ها کار کنم . یادم است آن موقع جام جهانی ۲۰۰۶ بود و یک کار برای تیم ملی آماده کرده بودیم که بعد از بازی ایران با تیم مقابل از استادیوم و تلویزیون پخش شد، کارگل کرد و پروژه های بیشتری به کارمان اضافه شد و همین طور تعداد تیم ما بیشتر شد.
عناوین مجموعه هایی که کار کردیم عبارت بودند از: فوتبالیست ها،اساتید موسیقی،پنج دقیقه جاها عوض،شب شعر، هنر نزد ایرانیان است؟ لیلی و مجنون، یک پطروس و چند انگشت، میدون فردوسی، دو مرد و …
یک کار کوتاه هم در باره حمایت از کودکان سرطانی بود که خیلی مورد توجه رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت که بنده جزو تیم کارگردانی بودم و استوری بورد کار نیز با من بود.
عوامل سازنده تیم هم عبارت بودند از :
کارگردان و تدوین: مهدی ایروانی
نویسنده: پگاه امامی
مدیر فیلمبرداری: رامتین فیروزیان
استوری بورد: مجید صالحی
دستیار اول و برنامه ریز: امیر کهکشان
برخی از تصویرسازی های تان به طرز ظریفی به کارتون پهلو می زنند مثل«رئیس» و « یک روز بالاخره مرگ می آید» و یا « به پای هم پیر بشین».و همین طور برخی دیگر از کارهای تصویر سازی تان به هنرگرافیک پهلو می زنند مثل «پشیمانی» که تبرزینی است که گل رویش روییده و یا « ابزار تباهی» که چاقو است و یا « خشم آتشین». این مرزهای طریف و باریک را چگونه ایجاد کرده و وجه ممیزهای این تصویرسازی ها از ماهیت گرافیکی یا کارتونی شان را در چه می دانید ؟
این مسیری است که هرشخص در هر حرفه ای باید طی کند تا به اصطلاح به یک دستخط شخصی برسد.من هنوز به آن اتقاقی که بخواهد در مسیر کاری من را راضی کند نرسیده ام،که شاید این همان جریان سیال هنر باشد که برای هر شخصی متفاوت است.
ماندن دریک سبک و یک روش ، شاید مناسب حال بازار الآن باشد که این مسیر هم بیشتر توسط گالری دارها و امثال ایشان تعریف می شود که هنرمند را در یک چهار چوب مشخص و از پیش تعیین شده قرار می دهند.
برخی دیگر از کارهای تان که بسیار هم زیبایند را می توان در زمره کارتون های مفهومی چون کارهای «پاول کوژینسکی» یا «پائول دالبونته» تلقی کرد. تاثیر کوژینسکی در برخی از کارهای تان از جمله همان کار«پشیمانی» و بخصوص اثر «روشنایی» کاملا مشهود است. نظر خود شما در این باره چیست ؟ آیا تاثیری پذیری از این هنرمندان در این قبیل کارهای تان داشته اید ؟
دنیای ناخودآگاه، دنیای بی پایان و بی مرزی است که در هیچ چهارچوبی نمی گنجد.قطعا سکوت، دریچه ورود به این دنیا است که هنوز کلیت آن ناشناخته مانده است. چیزی که تاکنون دانش بشر در تمام تولیداتش فارغ از کپی کردن به آن رسیده، شباهت های ناگزیر است. برای من کپی کردن در هر قالبی یک راه بیهوده است که ته آن به تکرار آن شخص و آن نگاه می رسد و یک بار گفته شده است. ما فقط یک بار در این قالب و به این شکل زندگی می کنیم، پس خیلی حیف است که کاری انجام شده را دوباره به عنوان محصول نهایی بیان کنیم.
ترکیب هنرها با یک متن و یا یک شعر در سال های اخیر خیلی باب شده است. مثل«عکس – شعر» و یا « شعر- نقاشی». ولی ترکیب متن مستقل آن هم با جوهر شاعرانه با کارتون و یا تصویرسازی متن و... آن هم به شکلی که هیچکدام مغلوب دیگری نشوند و کیفیت یکسانی داشته باشند را به یاد نمی آورم. از سیر و چگونگی رسیدن به این تجربه ها و دستاوردهای خلاقه تان بگوئید؟
هر محصولی که از خیال آدمی بگذرد و به شکلی در بیاید که توسط حواس پنجگانه بشر قابل درک باشد، اگر بتواند فاکتورهای مطلوب را داشته باشد، دوست داشتنی و دلچسب جلوه می کند. به نظرم بیان درک یک موضوع در هیچ قالبی از هنر برتر از دیگری نیست.اگر تا به حال چنین نبوده به خاطر این بوده که درآن قالب اثری درخور ثبت نشده است. نوشتن هم در کنار عکاسی از علاقمندی های شخصی من است.
چونان آهن گداخته خم خورده ای مشتاق جوانه ام
در تلاش شناختن محلی که بوی بیسکویت و چای و خنده های ریز می آمد، عصری دیدم که درختی به تعارف پنجره ای به خانه ای می رفت.
کرونا در کارتان چه تاثیری داشت و آیا به خلق آثاری با این موضوع پرداختید؟ چه رویکرد و واکنشی به این پدیده داشتید ؟
کرونا ثابت کرد که تاریخ مهمترین درس بشراست. دردنیایی که تجربه می کنیم، بارها آدم های دیگر دردوران دور با بحران های متفاوتی به شکل های دیگری برخورد داشته اند و ازآن عبور کرده اند ،قطعا ادوات و ابزار آنها با ما متفاوت بوده است.مهمترین بخش ماجرا چگونگی برخورد با بحران و مدیریت آن است.
آدم ها در هر دوره ای احساس شان این بوده که دیگر هیچکس کامل تر از آنها نمی آید و یکدفعه یک بحران خارج از کنترل ضعفش را به او یاد آوری کرده است.
دردنیا این معضل توسط آدم های عادی جدی گرفته نشد. چه بسا، بحران آنفلوانزای اسپانیایی شرایط مشابهی با شرایط کرونا دارد و تعداد نزدیک به پنجاه میلیون قربانی در برابر قربانی هایی که تاکنون کرونا داشته (حدود هفتصد هزار نفر) عدد قابل مقایسه ای نیست. و می تواند نشان دهد که تعداد قربانی ها می تواند بیشتر بشود.ماسک زدن و فاصله مناسب از هم ، جزو اولین کارهای کم هزینه برای از بین بردن زنجیره بیماری و کم کردن تعداد قربانی هاست.
دراین میان ، جز چند کارمشابه مثل خیلی از دوستان با سوژه کرونا کار شد،روی یک پروژه شخصی کار کردم که یک تیم پزشکی به صورت مجسمه مسیح در برزیل ماسک می زنند.
چه برنامه هایی در چشم انداز کاری تان دارید؟
حتما دوست دارم که به خیلی از کارهایی که مربوط به آینده است و جزو اهدافم است برسم، ولی کرونا تاکنون به همه ما ثابت کرد تا قبل از کشف واکسن حقیقی، ما یا قربانی می شویم یا حتما باید سبک زندگی مان را تغییر دهیم. قطعا دراین میان، یک سری از مشاغل حذف خواهد شد و مشاغل جدیدی به وجود خواهد آمد. و این یعنی اینکه با این سرعت تغییر سبک زندگی ، که کرونا هم به آن اضافه شده، هیچ چیزی در آینده قطعی و قابل پیش بینی نیست.
در انتها از شما و جناب شجاعی عزیز کمال تشکر را دارم.
ما هم از شما به خاطر وقتی که دراختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.
در پایان، دو اثر دیگر از مجید صالحی به عنوان سوژه آزاد را مشاهده می کنید :