امیرمنصور رحیمیان، کارتونیست و روزنامه نگار حوزه کارتون و کاریکاتور ، درستون هفتگی اش در شهرآرا نیوز به مهارت آنجل بولیگان ، کارتونیست مکزیکی ، در پرداخت خلاقانه به موضوعات تکراری و کار کردن این هنرمند روی سوژه های دمدستی و ساده که قبلا بارها روی آنها کار شده و خلق کارتونی زیبا از آنها پرداخته و دراین خصوص، یکی از آثار این کارتونیست که مبتنی بر ایده ای تکراری و کلیشه ای است را مثال زده و تحلیل کرده است که می خوانید:
«فرایند انتخاب ایده برای کارتونیستها سختترین قسمت اجرای یک کارتون است. ایده نباید تکراری باشد. در کمترین زمان ممکن باید بتواند منظور کارتونیست را برساند، پیچیده نباشد، زاویه دید مناسب داشته باشد، از نظر فنی بهخوبی اجرا شود و هزار نوع موضوع از این دست که همه آنها در مغز کارتونیست بههم میپیچند و قبل از آمدن روی کاغذ (بوم، صفحه کامپیوتر یا هر مدیای دیگری) صدبار در ذهن کارتونیست و کاریکاتوریست، اجرا و کم و زیاد میشوند. برای همین خیلیوقتها، فکرکردن به ایده شاید چند روزمتوالی طول بکشد و درتمام این مدت، کارتونیست یا کاریکاتوریست، درمغزش درحال اجرا و کلنجار رفتن با موضوع است. زیاد فکرکردن به یک موضوع خاص و شیرجههای عمیق زدن روی آن، خودش دلیل ندیدن یا رد کردن اولین ایدههاست؛ چون اولین ایدهها، چیزهایی هستند که ممکن است به ذهن همه برسند. بعضی کارتونیستها هم اگر روی یک سوژه دمدستی و ساده -که قبلا هزار مدل از آن کار شده است- کار کنند و تبدیل به کارتونش بکنند، بازهم شیرین میشود. کاری که کارتونیست معروف و قدرتمند مکزیکی، «آنجل بولیگان»، کرده است. او از یک ایده قدیمی و دمدستی مثل سد کردن راه کسی که درحال بالا رفتن از نردبان است -به وسیله چیزی یا کسی- میتواند یک کارتون زیبا خلق بکند. اینبار هم ویروس کرونا را سر راه بالا رفتن زمین از نردبان قرار داده است. بهنظر میرسد بولیگان مثل همه آدمهای دیگر، از تکرارغصه این بیماری بر دوش آدمهای کره زمین خسته شده است، بنابراین سعی میکند با شوخی کردن با آن، بار سنگین این همهگیری را کم کند. مثل جنگی طولانی که هرچه ازآن میگذرد، زخمش کهنهتر میشود و دردش بر تن شهرها و آدمها میماسد. یکطورهایی ما هم خسته شدیم از بس از غصه این بیماری منحوس بر بدنه اقتصاد و فرهنگ و هنر و سیاست و جامعه نوشتیم و نبود آدمهای حسابی را اشک ریختیم.
بولیگان با سادگی در بیانش، با کاراکترهای قدبلندش، زاویههای دید فوقالعاده و ترکیببندیهای منحصربهفردش، اینبار مخاطب را به تماشای کره زمینی میبرد که درحال بالا رفتن از نردبانی است که سر و تهش ناپیداست و در میانه راهش، ویروس کرونا، سبز و بزرگ نشسته است. ویروسی که شکل علمیاش طوری است که نه دست و دهان دارد و نه هیچچیز آمیز دیگری. او در این اثر ساده و قابل درک برای همه آدمها، به نکته دیگری هم اشاره میکند؛ این نردبان پلههای ترقی یا صرفا بلندی زمان است؟ منظور از این نردبان، ترقی یا زمان، هرکدام که باشد، فقط در یک سمتش میشود حرکت کرد و اصلا نمیشود از آن پایین رفت؛ برای همین زاویه هنرمند زیر پای کاراکتری است که شکل کره زمین بر پشتش حک شده و ویروس جلوی حرکت رو به بالایش را گرفته است».