728 x 90

تحلیل کارتونی از سرگی سمندایف/ هنر و آگاهی

تحلیل کارتونی از سرگی سمندایف/ هنر و آگاهی
تحلیل کارتونی از سرگی سمندایف/ هنر و آگاهی

امیرمنصور رحیمیان، کارتونیست و منتقد کارتون، این بار در سایت شهرآرانیوز، به تحلیل کارتونی از سرگی سمندایف، کارتونیست اوکراینی، با محور قرار دادن این مبحث که بالا رفتن سطح آگاهی هنرمند، منجر به تولید اثری می شود که موجبات افزایش آگاهی مخاطب را هم فرآهم می کند نشسته است که می خوانید:

«یک نقاش اکسپرسیونیست هیچ‌وقت نمی‌تواند توقع داشته باشد کسی که تابه‌حال در زمینه هنر مطالعه نکرده است، بتواند منظورش را درک کند مگراینکه خودش در نمایشگاه یا جایی که اثر را اکران کرده است حضور داشته باشد و درباره نشانه‌هایی که کار کرده است توضیح بدهد. تازه آنجا هم مخاطب خیلی سر در نمی‌آورد و فکر می‌کند نقاش از خودش توضیحاتی درآورده است تا بتواند اثرش را بفروشد یا برایش توضیح منطقی درست کند. این قانون برای توضیح هر اثر هنری دیگر هم مصداق دارد. هنرمندی که باتوجه‌به ریشه‌های فرهنگی و آموخته‌های مردم یک جغرافیای خاص، اثری را خلق می‌کند، نباید توقع درک مفهوم از کسی را داشته باشد که عقبه آن اثر را نمی‌داند. اثر شاید از لحاظ تکنیکی برای آدم‌های دیگر نقاط جهان درخور ملاحظه باشد، ولی چون براساس فرهنگ یک منطقه کار شده است، از منظر مفهومی برای آن‌ها قابل درک نیست .این نکته را در لطیفه‌های دیگر مناطق جهان هم می‌توان لمس کرد. لطیفه‌ای که برای مردم ما خیلی بانمک و خنده‌دار است، برای دیگران در دنیا، حرفی معمولی و گیج‌کننده است. کارتون و کاریکاتور به‌دلیل گستردگی و وسعت چارچوب مخاطبانش، باید بتواند با هر آدم با هر سطح معلومات و با هر زبانی ارتباط برقرار کند. به‌طور ساده هنر کارتونیست این است که به زبان‌های مختلف حرف می‌زند و می‌تواند یک لطیفه را طوری تعریف کند که همه‌جا خنده‌دار به‌نظر برسد. او برای این منظور، مجبور است از نشانه‌هایی در کارش استفاده کند که همه مردم جهان آن‌ها را می‌شناسند. ولی مشکل به همین‌جا ختم نمی‌شود. او مجبور است این نشانه‌ها و بقیه عناصر تصویر را طوری کنار هم قرار بدهد که به ساده‌ترین و صحیح‌ترین شکل ممکن، منظوری را که مدنظر خودش است، به مخاطب القا کند. با رعایت همین نکات است که یک اثر می‌تواند با طیف وسیعی از آدم‌ها با زبان و فرهنگ و سواد مختلف، ارتباط برقرار کند. شاید سخت به نظر برسد، ولی می‌شود با مطالعه وسیع و افزایش آگاهی، این سختی را پشت‌سر گذاشت. وقتی که آگاهی هنرمند افزایش بیابد، بدون تردید اثری که تولید می‌کند، نیز به سطح آگاهی مخاطبانش اضافه خواهد کرد؛ چیزی که «سرگی سمندایف» سعی می‌کند به آن اشاره کند. او برای رساندن این مفهوم، از نشانه‌های آشنا برای همه مردم دنیا استفاده کرده است. پیانو به‌عنوان نماد هنر، نوازنده پیانو به‌عنوان هنرمند و کتاب به معنی دانایی، تنها عناصر این تصویر به‌حساب می‌آیند. اثر خیلی آرام و در موجی نرم، مفهوم را می‌رساند. درهم‌آمیختگی عناصر محدود این اثر، آن‌قدر زیاد است که امکان تفکیک را از بیننده می‌گیرد و به مخاطب این‌طور القا می‌کند که عناصر در جهان واقعی، شکلشان درحقیقت به این صورت است. یک پیانو که در صفحه کلیدش بسته است و قرار نیست کسی با آن بنوازد. سمندایف اولین تلفیق را همین‌جا انجام می‌دهد و دفتر نوت را تبدیل به کتاب می‌کند. یک نوازنده با همان هیبت و لباس نشسته است و هیچ‌کاری غیر از مطالعه انجام نمی‌دهد. او دومین تلفیق را انجام می‌دهد و کسی را که مثل نوازنده‌ها لباس پوشیده است، با فاصله از پیانو و درحال مطالعه، تصویر می‌کند؛ کتاب‌هایی که در قسمت پشتی پیانو چیده شده‌اند. کارتونیست آخرین تلفیق را انجام می‌دهد و کتاب را به‌جای سیم‌های پیانو قرار می‌دهد. او دقیقا می‌داند به چه صورت حرفی را که می‌خواهد، به مخاطبش بزند. با درهم آمیختن همین چند عنصر ساده به مفهومی بزرگ دست پیدا می‌کند و منظورش را می‌رساند. «هنرمند واقعی بدون مطالعه، کاری را انجام نمی‌دهد و هنر بدون آگاهی، لال و خاموش است.» سرگی سمندایف از به‌کار بردن دیگر عناصر پرهیز کرده است تا به مفهومی که می‌خواهد به مخاطب برساند، ضربه‌ای وارد نکند. زمینه سفید شاهد این ادعاست. اثر مثل تابلوی راهنمایی‌ و رانندگی است که از قانونی قطعی صحبت می‌کند».

فراخوان

نمایش بیشتر

هنرمندان

نمایش بیشتر

گالری

نمایش بیشتر

ویدیو

نمایش بیشتر