728 x 90

نگاهی به انیمیشن کلاف / علی کشاورز

نگاهی به انیمیشن کلاف / علی کشاورز
نگاهی به انیمیشن کلاف / علی کشاورز

انیمیشن ایرانی «کلاف» به کارگردانی «ملیحه غلامزاده» ، جایزه بهترین فیلم جشنواره بین‌المللی کلیسای ارتدوکس روس به نام «وسترچا»را کسب کرد.به همین بهانه یادداشتی ازعلی کشاورز براین انیمیشن درذیل می آید:

«جنگ‌های داخلی و خارجی، ویرانی، مرگ، اسارت و کوچ اجباری جنگ‌زدگان به کشورهای دیگر… موضوع بسیاری از فیلم‌نامه‌ها بوده و هست؛ اما این انسان‌ها هم ‌ارزش جان به دربرده خود مَملو از یادها و خاطرات کودکی، زندگی، خانه، خانواده از سرزمین به‌جا گذاشته هستند. انیمیشن کلاف درباره این مردم و آن یادهاست.

ملیحه غلامزاده نویسنده و کارگردان این انیمیشن هفت ‌دقیقه‌ای برای پرداخت داستان خود به سراغ دختری باقیمانده از این خانواده‌ها می‌رود. کلاف برخلاف انیمیشن‌هایی که با رنگ و بُعد دنبال جذابیت بصری هستند دوبعدی و سیاه‌وسفید روایت می‌شود که با توجه به روایت تنهایی، جنگ، ترس و فضا، انتخابی منطقی به نظرمی رسد.

غلامزاده درکوتاه‌ترین زمان و باذکاوت در نمای قاب عکس دونفره و بَعد همان عکس با بچه‌ها روی دیوارجریان سال‌ها زندگی درخانه‌ای که اکنون درجنگ آوار شده را برای مخاطب می‌شکافد. آن هنگام است که دختر با دست کشیدن روی عکس، نخی را با خود همراه می‌کند. در خاطره بازی او هنگام ترک خانه از وجود هر شیی (قاب عکس، گلدان و…) نخی به وجود دختر الصاق می‌شود. نخ‌های سفیدی که در فضای خاکستری اشاره‌شده بسیار صحیح، هدفمند و عریان به چشم تماشاگر می‌آید.

انتخاب کاراکتراصلی، نوع لباس، طراحی و چیدمان شهر جنگ‌زده، ساختمان‌ها، پرهیز از نشان دادن جغرافیا، مکان، اِلِمان، نوع معماری و هر چیزی که تماشاگر را به یاد شهر یا فضایی خاص بیندازد نیز از دیگر نقاط مثبت کلاف است. حتی در طراحی کاراکتر برای دشمن یا متجاوز به شهر، شخصیت، لباس، رنگ پوست، نوع سلاح و لحن انتخاب‌نشده است و به صدای شلیک، بمب و خمپاره بسنده می‌شود. این نکات کوچک ولی مهم، موضوع انیمیشن را در هر شهر، کشور و قاره درگیر جنگی باورپذیر کرده و حس هم ذات پنداری تماشاگر را برمی‌انگیزد.

علاوه بر نکات فوق، در انیمیشن بی دیالوگی مثل کلاف، موسیقی، ریتم، افکت و صداگذاری صحیح، تاثیرگذارتر می‌شود و کارگردان در جای‌جای اثر، شناخت خود از این امر را به رخ می‌کشد.

با ترک کردن اجباری خانه، وارد مصائب و سختی‌های کاراکتر برای نجات جانش از جنگ همراه می‌شویم. از موقعیت‌های جوی تا پستی‌وبلندی‌ها می‌گذریم تا به مرز برسیم. مرزی که مانند موارد اشاره‌شده بالا، مهم نیست کجا باشد. خط سفید مرزی که نخ‌های یادها، خاطرات و تعلقات را پاره می‌کند ولی باعث فراموش‌شدنشان نمی‌شوند.

سرزمین‌هایی بافته از نخ‌های خاطرات که هرزمان و مکانی در کلاف مهاجر جنگ‌زده‌ای شکافته و دوباره بافته می‌شود تا روانداز و بالاپوشی گرم در سرمای غربتش باشد.

انیمیشن کلاف با توجه به دیدگاه، موضوع و پرداخت فراملیتی،علاوه بر کسب جوایز درجشنواره‌های داخلی (پویانمایی تهران، نهال، وارش، سوره و….)، جوایز متعددی را ازجشنواره‌های معتبرخارجی  ازجمله : سیاتل،لاس‌وگاس، لیسبون، نیویورک، و بوخارست را دریافت کرده است. این انیمیشن اخیرا هم کاندیدای بهترین فیلم پویانمایی جشن خانه سینما بوده است.»

، جایزه بهترین فیلم جشنواره بین‌المللی کلیسای ارتدوکس روس به نام «وسترچا»را کسب کرد.به همین بهانه یادداشتی ازعلی کشاورز براین انیمیشن درذیل می آید:

«جنگ‌های داخلی و خارجی، ویرانی، مرگ، اسارت و کوچ اجباری جنگ‌زدگان به کشورهای دیگر… موضوع بسیاری از فیلم‌نامه‌ها بوده و هست؛ اما این انسان‌ها هم ‌ارزش جان به دربرده خود مَملو از یادها و خاطرات کودکی، زندگی، خانه، خانواده از سرزمین به‌جا گذاشته هستند. انیمیشن کلاف درباره این مردم و آن یادهاست.

ملیحه غلامزاده نویسنده و کارگردان این انیمیشن هفت ‌دقیقه‌ای برای پرداخت داستان خود به سراغ دختری باقیمانده از این خانواده‌ها می‌رود. کلاف برخلاف انیمیشن‌هایی که با رنگ و بُعد دنبال جذابیت بصری هستند دوبعدی و سیاه‌وسفید روایت می‌شود که با توجه به روایت تنهایی، جنگ، ترس و فضا، انتخابی منطقی به نظرمی رسد.

غلامزاده درکوتاه‌ترین زمان و باذکاوت در نمای قاب عکس دونفره و بَعد همان عکس با بچه‌ها روی دیوارجریان سال‌ها زندگی درخانه‌ای که اکنون درجنگ آوار شده را برای مخاطب می‌شکافد. آن هنگام است که دختر با دست کشیدن روی عکس، نخی را با خود همراه می‌کند. در خاطره بازی او هنگام ترک خانه از وجود هر شیی (قاب عکس، گلدان و…) نخی به وجود دختر الصاق می‌شود. نخ‌های سفیدی که در فضای خاکستری اشاره‌شده بسیار صحیح، هدفمند و عریان به چشم تماشاگر می‌آید.

انتخاب کاراکتراصلی، نوع لباس، طراحی و چیدمان شهر جنگ‌زده، ساختمان‌ها، پرهیز از نشان دادن جغرافیا، مکان، اِلِمان، نوع معماری و هر چیزی که تماشاگر را به یاد شهر یا فضایی خاص بیندازد نیز از دیگر نقاط مثبت کلاف است. حتی در طراحی کاراکتر برای دشمن یا متجاوز به شهر، شخصیت، لباس، رنگ پوست، نوع سلاح و لحن انتخاب‌نشده است و به صدای شلیک، بمب و خمپاره بسنده می‌شود. این نکات کوچک ولی مهم، موضوع انیمیشن را در هر شهر، کشور و قاره درگیر جنگی باورپذیر کرده و حس هم ذات پنداری تماشاگر را برمی‌انگیزد.

علاوه بر نکات فوق، در انیمیشن بی دیالوگی مثل کلاف، موسیقی، ریتم، افکت و صداگذاری صحیح، تاثیرگذارتر می‌شود و کارگردان در جای‌جای اثر، شناخت خود از این امر را به رخ می‌کشد.

با ترک کردن اجباری خانه، وارد مصائب و سختی‌های کاراکتر برای نجات جانش از جنگ همراه می‌شویم. از موقعیت‌های جوی تا پستی‌وبلندی‌ها می‌گذریم تا به مرز برسیم. مرزی که مانند موارد اشاره‌شده بالا، مهم نیست کجا باشد. خط سفید مرزی که نخ‌های یادها، خاطرات و تعلقات را پاره می‌کند ولی باعث فراموش‌شدنشان نمی‌شوند.

سرزمین‌هایی بافته از نخ‌های خاطرات که هرزمان و مکانی در کلاف مهاجر جنگ‌زده‌ای شکافته و دوباره بافته می‌شود تا روانداز و بالاپوشی گرم در سرمای غربتش باشد.

انیمیشن کلاف با توجه به دیدگاه، موضوع و پرداخت فراملیتی،علاوه بر کسب جوایز درجشنواره‌های داخلی (پویانمایی تهران، نهال، وارش، سوره و….)، جوایز متعددی را ازجشنواره‌های معتبرخارجی  ازجمله : سیاتل،لاس‌وگاس، لیسبون، نیویورک، و بوخارست را دریافت کرده است. این انیمیشن اخیرا هم کاندیدای بهترین فیلم پویانمایی جشن خانه سینما بوده است.»

منبع : بانی فیلم

فراخوان

نمایش بیشتر

هنرمندان

نمایش بیشتر

گالری

نمایش بیشتر

ویدیو

نمایش بیشتر