728 x 90

اشکهایم برای کامبیز درم بخش/ جواد علیزاده

اشکهایم برای کامبیز درم بخش/ جواد علیزاده
اشکهایم برای کامبیز درم بخش/ جواد علیزاده

جواد علیزاده، هنرمند پیشکسوت کارتونیست و کاریکاتوریست، در پی درگذشت کامبیز درمبخش، هنرمند پیشکسوت کارتونیست، کاریکاتوریست ، طراح و گرافیست، دل نوشته ای در رثای دوست و همکارش در صفحه اینستا گرامش منتشر کرد ه است که می خوانید:

 

«اشکهایم برای کامبیز درم بخش ...

جای خالی او با اقیانوسی از اشک هم ‌پر نخواهد شد....

 

زبانم قاصر است که با کلمات بتوانم شدت شوک و‌ بهت و‌اندوهم را از رفتن کامبیز درم بخش عزیز بیان کنم و تنهاکاری که می توانم بکنم این است که به زبان تصویری روی بیاورم و اوج اندوه و غم درونی خود را با بازنشر این طرح تکراری ام در باره مرد تکرار نشدنی کاریکاتور ایران بیان کنم .

نه... مرگ کامبیز درم بخش را باور نمی کنم؛ او عاشق ترین و شاعر ترین کاریکاتوریست ایران و ‌جهان بود و الهام‌بخش و مشوق چندین نسل از کاریکاتوریست‌های ایران و نزدیکترین عزیز همه ما کارتونیست ها بود و ‌مرگ نزدیکان به ما پیام می دهد که چقدر مرگ به خود ما نزدیک است...

طرحی از علیزاده که به خاطر مرگ درمبخش باز نشر کرده است

 

تاریخ کاریکاتور ایران دیگر چنین کارتونیست عاشق و ‌خلاق را  به خود نخواهد دید و‌ این روز تلخ را هرگز فراموش نخواهد کرد. با رفتن او،  پشتوانه و سرمایه معنوی و‌ اعتبار کاریکاتور ایران هم‌ رفت ... او ‌بیست سال پیش آلمان را رها کرد و با همسر آلمانی خود به ایران آمد تا به هنر و فرهنگ و تمدن کشورش خدمت کند اما این شوالیه هنر ایران، در تمام این مدت مستأجر بود و هرگز صاحب خانه و ‌دفتر کار نشد و همیشه نگرانی مالی داشت. او حتا رانندگی هم‌بلد نبود و ‌ترجیح می داد به دور از هیاهوی زندگی ماشینی، یکسره  خود را وقف هنر کاریکاتور و شعرهای تصویریش کند. او‌ آرام ترین، نجیب ترین و محجوب ترین هنرمند زمانه بود و آنچنان عاشق قلم و ‌کاغد بود که چند روزی را که در بیمارستان بستری بود من نگران او‌بودم که چگونه می تواند دوریش را از همدم  و ‌مونس های خود یعنی  کاغذ و قلم تحمل کند و ‌امید وار بودم زودتر مرخص شود و نزد همدمان وهمنشینان خود برگردد.

یادم است درآخرین دیدار حضوری که با او‌ در جریان یکی از داوری های کاریکاتور داشتیم وقتی که بحث کرونا و رعایت پروتکل های بهداشتی و‌ماسک پیش آمد، او با آن نحوه بیان شیرین خود به شوخی گفت: «به این چیز ها نیست، هزاری هم که ماسک و‌الکل بزنی, اگر قرار باشه کرونا  سراغ کسی بیاد، میاد.». افسوس که ویروس لعنتی کر‌ونا سراغ او هم آمد و متأسفانه نیکان روزگار و شادی آفرینان و‌ طنزاندیشان ما یکی یکی می روند و ما را با غم‌ها و استرس های مان تنها می گذارند. کی نوبت خودمان (خودم را می گویم) می شود.‌ تسلیت به جامعه کاریکاتور ایران، لعنت به کرونا !»

جدیدترین اخبار

فراخوان

نمایش بیشتر

هنرمندان

نمایش بیشتر

گالری

نمایش بیشتر

ویدیو

نمایش بیشتر