عباس ناصری: اگر در کشور یا شهر خود بهعنوان یک کارتونیست فعالیت میکنید و تعدادی از مردم یا مسئولین شهری شما را میشناسند، دلیل بر این نمیشود که شما بدون تخصص و پشتوانه باید جشنواره برگزار کنید و به بی سروسامانیهای حاکم بر جشنوارهها دامن بزنید.
وقتی یک کارتونیست که تخصص و تجربه کافی در برگزاری جشنواره ندارد، بدون همفکری و مشورت این کار را انجام میدهد حاصلش میشود مشکلات امروز که دامن هنر و هنرمندان را گرفته است.
دبیر بیتخصص، داوران را احساسی انتخاب و دعوت میکند.
بارها گفتهایم، کارتونیست بودن و داوری کردن یک علم بزرگ است، علمی که باید بسیار در آن بهروز بود و آن را مطالعه و پیگیری کرد، صرف اینکه استادی زمانی یک کارتونیست خوب بوده، دلیل بر این نیست امروز که سالهاست کار جدیدی از او ندیدهایم و از آثار روز جهان بهدور بوده، بتواند بهروز پای داوری جشنواره شما بنشیند.
احترام پیشکسوتان در جای خود بسیار مهم و ضروری است، اما در اینگونه مباحث ماجرا فرق میکند. همچنان بر عقیده خود راسخم پیشکسوتی که قرار است آثار روز را داوری کند باید دنبال کننده کارتونهای روز هم باشد. پیشکسوتی که خودش را به روز نکرده و در دیروز خود مانده باشد، به درد کار امروز شما نمیخورد. چه بسا که گاها میگوید داوری بس است و اقتضای سن من نیست که چند بار تشابهات را بررسی کنیم و همان نگاه اولیه و نتایج دم دستی کافیست.
در مقابل، برای نمونه استاد جواد علیزاده برای من آن پیشکسوتی است که امروز وقتی کاری اجرا میکند با دیدنش گویی دارم در دوران اوج گاهنامهها و دوران طلایی طنزوکاریکاتور سیر میکنم. این یعنی یک استاد واقعی در همه زمان ها، گذشته، حال، آینده…
اما شمایی که تخصص برگزاری ندارید در مجموع تیم داوری ضعیف میچینید که کاری از دست یک مهره قوی هم اگر در تیم باشد بر نمیآید.
تشابه نمیشناسید، مقرراتی قرار میدهید که از توان راستی آزمایی آن بر نمیآیید. وقتی هم تشابهات و مقررات را به شما گوشزد میکنند از کنار تعدادی از آنها میگذرید تا بتوانید دایره دوستان و همشهریهایتان را در جمع برندهها حفظ کنید.
شما خواسته یا ناخواسته به هنر کارتون خیانت میکنید و اما خود عکسهای یادگاریتان را میگیرید و جایگاه ظاهریتان را در کشور و شهر خود ترقی میبخشید، بدون اینکه تنزل جایگاه کارتون برای شما مهم باشد. این مساله مربوط به امروز نیست و در دههی اخیر در تمام کشورها رواج یافته است.
همانطور که داشتن عکس با شورت ورزشی کسی را مارادونا نمیکند و کارتونیست بودنِ شما ربطی به اینکه حتما میتوانید مدیریت یک رویداد را برعهده بگیرید ندارد.
تنها اعتماد بنفس و جسارت نبود که باعث می شد “هیگوییتا” در دروازه تیم ملی فوتبال کلمبیا توپ را با ضربه “عقرب دیوانه” از دروازهاش دور کند، یا احمدرضا عابدزاده در دروازه تیم ملی فوتبال ایران، تنها با یک دست توپها را از آسمان دروازهاش جمع کند، آنها تخصص و تجربهای داشتند که به آن مطمئن بودند.
تخصص، تجربه، زیرساخت، شناخت، بهروزبودن و انصاف از مولفههای لازم دبیری است که در شما نمیبینیم.
لطفا بعد از این عمر و وقت خود را به کشیدن کاریکاتور و هنرجویانتان که شما را استاد باور دارند و مسئولینی که در شهر و کشورتان شما را تقدیر میکنند صرف کنید. این زمین را بسپارید به اهل و متخصصش.