728 x 90

شصت و چهارمین تک برگ هفتگی مجله ی کارتون منتشر شد

شصت و چهارمین تک برگ هفتگی مجله ی کارتون منتشر شد
شصت و چهارمین تک برگ هفتگی مجله ی کارتون منتشر شد

عباس ناصری : چارلز دیکنز در آثارش همواره به بی‌عدالتی‌ها و نابرابری‌های اجتماعی پرداخته است. او به وضوح نشان می‌دهد که هیچ چیز در دنیا به اندازه بی‌عدالتی، به وضوح احساس و درک نمی‌شود.

هفته قبل درباره ایرادات داوری‌های اینترنتی حرف زدیم و با همفکری و کمک هنرمندان در پی یافتن راهکارهای قابل اجرا برای رفع آن خواهیم بود.
اما ماجرا در داوری‌های حضوری که باید نظرات و دیدگاه‌های داوران ملاک باشد هم، گاها جور دیگری پیش می رود.
متاسفانه باب شده در هر دوره جشنواره‌های هنری، تعدادی از دوستان و رفقای قدیمی به دعوت دبیر جشنواره که خود یکی از همان دوستان است دور هم جمع شوند. چای و قهوه و موز بخورند (البته بسته به تنوع محصولات کشاورزی کشورها نوع پذیرایی متفاوت است). عکسی هم به یادگار بیاندازند. بنام هیئت داوران بیانیه‌ای نوشته و تعدادی از آثار را برنده اعلام کنند. بروند تا یک جشنواره دیگر که یکی دیگر از خودشان دبیر شود و این بار او دعوت کند و بقیه را دور هم جمع کند!!
تداوم این رویه‌ی نادرست منتهی به نتایجی می‌شود که در اکثر جشنواره‌ها داد از نهاد شرکت کنندگان درمی‌آورد و اعتراضاتی شکل می‌گیرد که عمدتا بحق هم است.
چرا که در داوری فقط داشتن سابقه کارتونیست بودن کفایت نمی‌کند؛ بلکه داوری آثار کارتون یک علم و تخصص جداگانه محسوب می‌شود و باید کم‌کم برای این تخصص جایگاه ویژه‌ای در نظر گرفت. برای صاحبان این مهارت و چیرگی احترام قائل شد.
همانطور که رفته‌رفته با ورود تکنولوژی به عرصه هنر، با آن کنار آمده و پذیرفته شد؛ چه موافق و چه مخالف، آن را پذیرفته و به آن احترام گذاشتند. تخصص داوری و علم تشخیص آثار هنری از آثار جعلی، مسروقه، کپی و مشابه هم به عنوان یک پدیده جدید و غیرقابل انکار باید پذیرفته شود.
شاید در هر داوری با تغییر تیم داوری نتایج تا حدی تغییر کند، اما انتخاب یک تیم متخصص، نتایج را با آثار حرفه‌ای و قابل دفاع دیگری جایگزین می‌کند نه آثار مجهول و بی هویت و …
تا زمانی که توده کارتونیست‌های جهان برای بهبود حال کارتون احساس مسئولیت نکنند، عدالت اجتماعی محقق نمی‌شود.
شاید تغییر این رویه در جشنواره‌ها بعید یا سخت بنظر برسد. شاید مثل این باشد که در فرودگاه منتظر کشتی باشیم. اما خدا را چه دیدی…شاید روزی در فرودگاه، صدای بوق کشتی را شنیدیم…بادبان‌ها را بکشییییید…

فراخوان

نمایش بیشتر

هنرمندان

نمایش بیشتر

گالری

نمایش بیشتر

ویدیو

نمایش بیشتر