شماره شانزدهم تک برگ هفتگی مجله ی کارتون منتشر شد
تویی آن قمارِ عشق و منم آن قماربازم
عباس ناصری / در دنیای امروز که بیش از هشت میلیارد انسان درگیر مباحث اقتصادی، سیر کردن شکم، ثروتاندوزی، تجارت، سیاست و غیره هستند؛ از نگاه بسیاری هنر یک کار غیر مفید، سرگرمی و زنگ تفریحی بیش نیست. اما برای منِ کارتونیست هیچ کدام از اینها نمیتواند مانع فعالیت و عشقم به کارتون شود. کارتونیست بودن چشم من و جهان را به حقایقی که لازمه درک حقیقتِ فلسفه زندگی است باز میکند. شاید به قول جیتت کاستانای اندونزیایی هدف از کارتونیست شدن پرستش خدا باشد. اگر هنر چیزی جز احساس هنرمند نیست، کارتون بهترین وسیله انتقال این احساس به دیگران است، یک ابزار مهم و ارزشمند برای حفظ و انتقال احساس، بنظرم با کارتون یک هنر صادق، زیبا و حتی معنوی و انسانی متجلی میگردد. کارتون نه تنها با تکنیک قوی، ایجاد احساس و جذب مخاطب نمیکند، بلکه با سادگی خود، بیان و انتقال احساس را سادهتر و درک آن را ممکنتر میسازد.
اما
تمام اینها در روی کاغذ قشنگ است؛ در واقعیت ماجرا ولی فرق میکند، واقعیت با آنچه روی کاغذ است در تمام دنیا متفاوت است.
امروز اگر جوانی برای شروع از من نظر بخواهد صادقانه سعی میکنم تا او را از هنرمند شدن منصرف کنم. آن چیزی که روی کاغذ است، مدینه فاضلهای ست که در نهایت مدیران رسانهها، نمایشگاهها، رانتها، داوریها، رابطهها، رهبران سیاسی و مذهبی و اقتصادی جهان و حتی مردمی که هر کدام عقیده تفکر و نگاه خود را دارند خواسته یا ناخواسته مانعی برای بروز احساس تو میشوند. باید روزی با هورای عدهای بالا بروی و روزی دیگر با هوی عدهای پایین انداخته شوی. در این حالت مجبور به انزوا و بیان احساس بدون سانسور خود، در خلوت خود خواهی شد. کارتونیست شدن در واقعیت مسیری کاملاً نامشخص است و شاید بیپرده باید گفت موفق شدن قطعی در این مسیر غیر ممکن است. با قدم گذاشتن در این راه باید روی زندگی، وقت، آینده و احساس خود قمار کنی تا شاید در این قمار، شانسی برای موفقیت پیدا شود. هرچند زندگی سراسر قمار است.
فاصله موفقیت در این قمار، مثل فاصله شنبه است تا جمعه. همین قدر دور، همین قدر نزدیک...
خدا را شکر انسان فقط یک بار زندگی میکند، پس این یک بار عمر را اگر کارتونیست شدی و یا هر چیز دیگری، سعی کن بهترینِ خودت باشی...